خلاصه داستان : داستان فیلم در باره ی رابرت یک عضو از گروه راک است که گروهشان به شهرت می رسد اما پس از آن اعضای گروه او را اخراج می کنند و رابرت هم از این ماجرا به سختی دلگیر شده و برای سالها گوشه گیر می شود. تا اینکه دوباره شانس به او رو می کند و به او پیشنهادی برای پیوستن به یک گروه جدید داده می شود...

خلاصه داستان : گروهی از رفقای دانشگاهی به جشنی در نیواورلان دعوت می شوند که در آنجا همه وحشی بازی در می آوردند...

خلاصه داستان : داستان فیلم درباره ی سه شخصیت متفاوت است که هر سه با یه موضوع چالش انگیز دست و پنجه نرم میکنند...

خلاصه داستان : « جابز » درباره زندگی مرد افسانه ای دنیای تکنولوژی یعنی " استیو جابز " ( اشتون کاچر ) است و چگونگی تبدیل شدن اش به یک افسانه را بازگو می کند...

خلاصه داستان : داستان انیمیشن در جزیره ای جریان دارد که مملو از پرندگان شاد و سرخوش می باشد که با آرامش در کنار یکدیگر زندگی می کنند. اما زمانی که خوک های سبز مرموز به جزیره می آیند، سه پرنده به نام‌های: “قرمز”، “چاک” و “بمب” باید بفهمند خوک ها در آن جزیره به دنبال چه چیزی هستند…

خلاصه داستان : داستان فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده و زندگی تورگود مارشال را روایت می کند. اولین سیاهپوستی بود که عضو دادگاه عالی ایالت متحده آمریکا شد. او به عنوان یک وکیل در آمریکا مشغول به کار بود و از مبارزان جنبش حقوق مدنی در آمریکا نیز به شمار می رفت…

خلاصه داستان : داستان سریال پیرامون زندگی یک رئیس جمهور امریکاست. رئیس جمهوری که در زندگی شخصی خود مسائلی را به همراه دارد و دچار به هم ریختگی هایی میشود...این کمدی به داستان رئیس جمهور عیال وار آمریکا و داستان های این خانواده ی شلوغ می پردازد. گیلچریست ها، مشابه هر خانواده دیگری، درگیر مسائل روزمره ای مانند زمان شناسی در برگشت کودکان به خانه و درگیری های بین نوجوانان و نامادری و معلمانشان می باشند.

خلاصه داستان :دختری جوان و زیبا به نام بل (اما واتسون) که پدرش توسط یک دیو در قلعه ای زندانی شده است، مجبور می شود که به نزد دیو برود تا شاید دیو به پدرش آسیب نرساند. بل که می داند نمی تواند مدت زمان زیادی را با دیو بگذراند و هرچه زودتر باید پدرش و همچنین خودش را از این قلعه نجات دهد، باید به دنبال راه چاری ای باشد تا اینکه …

خلاصه داستان :داگ هریس خجالتی به زودی مراسم ازدواجش برگزار خواهد شد اما مشکل اینجاست که هیچ ساقدوشی را برای مراسمش ندارد

خلاصه داستان :سگی معنی زندگی‌اش را از طریق آشنایی با انسان‌های دیگر متوجه می‌شود.